اگر بخواهیم حداقلی بحث بکنیم، باید از رهبر معظم انقلاب به عنوان یک فرد کارکشته در عرصه سیاسی یاد کنیم. کسی که از ابتدای تحولات انقلابی در جریان بوده، به زندان رفته، جنبشها مردمی زیادی را رهبری کرده، از نزدیکان به حضرت امام خمینی بوده، نمایندگیهای مختلفی از ایشان داشته، رئیس جمهور بوده و بیشترین آرا در میان رئیس جمهورهای ایران در زمان انتخابات داشته، در جنگ حضور داشته و مسئولیتهایی به دوشش بوده و صدها کتاب مهم و تاریخی و ساسی را مطالعه کرده،(قابل توجه اینکه ایشان یکی از قهارترین تندخوانان ایران هستند) و از مهمترین سیاستمداران از پوتین و کوفی عنان رئیس سابق سازمان ملل گرفته تا خیلی از دوشنانش که غیرمستقیم و غیرعلنی او را فوقالعاده میدانند. کسی که توانسته ایران را تا به اینجا با همه مصائبش برساند. و البته آنقدر مشخص میباشد که بیان بیشتر لغو است چون توضیح واضحات است. از طرفی شاهد ایجاد دستهها و حزبهای گوناگونی توسط اصولگریان هستیم. گروهی که یکی از شعارهای خود را ولایت پذیر بودن، میدانند. با توجه به بازار داغ امتیاز خواهی و حزب گرائی، که عدهای برای خود لیست جدا میدهند و چون به آنها کمتر محل گذاشته شده حاضر به ائتلاف نیستند، عدهای خواهان سهم بیشتری هستند، عدهای مستقیماً خواهان کار حزبی جدی هستند، عدهای... . الی آخر سهم خواهی و حزبگرائیهایی مختلف که از بیان بعضی دیگر معذوریم و بعضی دیگر را شما بهتر میدانید و میبینید. حالا به نظر شما جایگاه حزب در کشور اسلامی ما چگونه باید باشد؟ علی الخصوص که به روزهای سرنوشتساز انتخابات مجلس نزدیک میشویم. بهترین کلام،کلام رهبر ماست:
... انتخابات یک امر مهم و مظهر آزادى ملت ماست؛ آزادى فکر، آزادى گزینش و در واقع استقلال هر انسانى. گاهى مىبینید در خانهیى دو نفر، سه نفر هستند؛ یکى معتقد به این نامزد است، مىرود به او رأى مىدهد؛ دیگرى معتقد به آن نامزد است، مىرود به او رأى مىدهد؛ این پدیدهى خیلى جالبى است. این کجا، انتخابات حزبى گوناگون کجا؟ وقتى شما عضو فلان حزب هستید، اسمى را به شما مىدهند و مىگویند باید نام او را درون صندوق بیندازید. آیا او را مىشناسید؟ نه؛ از آیندهى او خبر دارید؟ نه؛ آیا با آمدن او منتفع خواهید شد؟ نه؛ آیا او آرمانهاى شما را فراهم خواهد کرد؟ نمىدانید. چون عضو حزب هستید، باید بروید به او رأى دهید! مردم نگاه نمىکنند که ما عضو فلان حزبیم؛ عضو فلان گروه و فلان دستهایم. مردم باید نگاه کنند و انتخاب کنند؛ درستش این است و ما این را مىخواهیم. چیزى که بنده اصرار دارم در انتخابات تحقق پیدا کند، این است که اولا مردم احساس مسؤولیت کنند؛ ثانیا احساس حق گزینش کنند و از حق خودشان نگذرند؛ ثالثا براى انتخاب بهترین فرد تحقیق کنند...
... همینىکه ما عوام مردم مىگوییم؛ یعنى رعیت و تودهى مردم و سواد مردم؛ همین چیزى که خواص خاص خرج کن امروز با طرح آن در مسائل سیاسى و اجتماعى مخالفند و اسمش تودهگرایى و پوپولیسم است. اینکه جماعت و حزب و گروه و دستهى خاصى را انتخاب کنید و اینها بشوند محور تصمیمگیرى و محور کار و طبعا محور خیرات، خیلى خوشخیالى است؛ اینکه آدم خیال کند جماعت خاصى محور تصمیمگیرىاند، کارها را آنها مىکنند، انتصابها را آنها مىکنند؛ اما وقتى نوبت تقسیم غنایم مىشود، خودشان را زاهدانه کنار مىکشند و مىگویند نخیر، بروید بدهید به مردم، دیدیم و تجربه کردیم که اینطورى نیست؛ منطقا هم اینگونه نیست...
دوم، مسألهى خودخواهى به معناى وسیع کلمه است. از خودخواهىها باید استغفار کنیم. خودخواهى نقطهى مقابل خداخواهى است. دل خودخواه به همان اندازه که خودخواه و خودپرست است، از خداخواهى و خداپرستى دور است. این خودخواهى به معناى وسیع کلمه است؛ یعنى شامل حمایت بىاستدلال و متعصبانه و حمیتآمیز از خود، از حزب خود، از جناح خود، از خویشاوند و وابستهى خود و از دوست و رفیق صمیمى خود است؛ این غلط است. بسیارى از اختلافاتى که در جامعهى سیاسى کشور ما وجود داشت، ناشى از همین بود. بنده سالها پیش - شاید بیست سال پیش - گفتم اختلافاتى که به عنوان چپ و راست بروز مىکند، مثل اختلافات قبیلهیى زمان قدیم است. نگذاریم این حالت ادامه پیدا کند؛ نگذاریم این خودخواهىها در ما رسوخ کند و منشأ اثر شود...
... بنده طرفدار این هستم که جوانها در جریان مسائل سیاسى کشور قرار بگیرند و بتوانند تحلیل کنند. البته سیاسىکارى، سیاستبازى و آلت دست این حزب و آن حزب شدن را بنده براى جوان نمىپسندم؛ اینها براى جوان هیچ شرف و افتخارى ایجاد نمىکند؛ اما اینکه جوان بداند مىتواند اثرگذار باشد و نقش ایفا کند، خیلى ارزش دارد...
و در آخر به عنوان گزینهای مهم برای انتخابات:
... این را به شما عرض بکنم. کسانى هستند که با هماهنگى دولت و مجلس مخالفند. از اول هم همینطور شعار دادند که اینها یکدست کردند؛ با این که کسى در این یکدستى تأثیرى نداشت. ملت این کار را کرده بود و اینطور انتخاب کرده بود؛ رئیس جمهور را آنطور، نمایندگان را هم اینطور. حالا یکدست درآمدهاند دیگر! چه کار کنیم؟ این یکدستى عیب نیست، حسن است؛ تا بتوانند با همدیگر کار کنند و با هم اهداف مشترکى را دنبال بکنند...
... به کى رأى بدهند؟ شاخص این است که شعارهاى انقلاب بایستى به وسیلهى مسئولین و منتخبین ما روز به روز زندهتر شود. این شاخص است. ربطى به جناحبندیها ندارد، ربطى به اسمها ندارد. علاج دردهاى این ملت و وسیلهى رسیدن به آرمانهاى این ملت، شعارهاى انقلاب است؛ اینها باید حفظ شود. آن کسانى که با این شعارها به معناى حقیقى کلمه مخالفند، دشمنِ این شعارهایند؛ اینها نباید در مراکز تصمیمگیرى واقع بشوند...
اطلاع رسانی
تبلیغاتآگهی صلواتی میپذیریم
441836بازدید | |||
^بالا^ |
|